رنگ فطرت

سهراب سپهری هشت کتاب

دست من در رنگ‌های فطری بودن شناور شد

[پيوندِ ناخودآگاه  شاعر با معرفت خاموش است که سخن می‌گوید]

item image #1

فطام

ديوان شمس /ترجيعات  /  چهل و سوم 

بر ميوها نوشته که زينها فطام نيست

بر برگها نبشته، ز پاييز، ايمني

item image #1

 

دوستان من کجا هستند

Sohrab Sepehri

دوستان من کجا هستند ؟ روزهاشان پرتقالی باد !

item image #1

تعقل قلبی

تنگ‌دلی نی و دل‌تنگ نی

تنگ‌دلان را بر ما رنگ نی

[ فقط، تعقل قلبی است كه بر ما رنگ دارد]

داستان‌های بی‌کرانگی (شرح حکایت‌های اسرارالتوحید)، یزدانپناه عسکری – کرمانشاه، نشر سرانه، 1400 – ص 89

item image #1

هس آسمان تی

سهراب سپهری

آسمان را بنشانیم میان دو هجای « هستی »

[ هس آسمان تی ]

غزل مرگ و زندگی با شعر سپهری، یزدانپناه عسکری – کرمانشاه، نشر سرانه 1400 ، ص 95

item image #1

غرق در خود بودن

سهراب سپهری

کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد .

[غرق در خود بودن]

غزل مرگ و زندگی با شعر سپهری، یزدانپناه عسکری – کرمانشاه، نشر سرانه 1400 ، ص 47

item image #1

شستن آتش

Sohrab Sepehri

آتش را بشویم، نی زار همهمه را خاکستر کنیم

Yazdanpanah Askari

 [ بی عملی - Not-Doing ]

غزل مرگ و زندگی با شعر سپهری، یزدانپناه عسکری – کرمانشاه، نشر سرانه 1400 ، ص 10

 

item image #1

پیری

Sohrab Sepehri

پاره پاره شدن کاغذ زیبایی 

Yazdanpanah Askari

[ پير شدن ]

item image #1

روز مرگی

Sohrab Sepehri

و دهان را بگشاییم اگر ماه در آمد 

Yazdanpanah Askari

 گرفتار روزمرگی نبودن

item image #1

 

وقفه

وقفه

یزدانپناه عسکری

'''محمد بن عبدالجبار بن الحسن النِفَری''' در کتاب '''المواقف''' دارد که، مقام وقفه، مقامی است که طالب از طلب بازایستد.

و البته در این '''سکوت درون''' و (وقفه‌ای) که در گفتگوی درون، برای سالک رخ خواهد داد، رؤیت نور هم در پی خواهد داشت./الّنفری، محمد بن عبدالله، ''در محضر حضرت دوست (المواقف والمخاطبات)'' ترجمه دکتر محمود رضا افتخار زاده، انتشارات جامی،1390 شابک 0-002-176-600-978 صفحه 10

یکی از موانعی که دل را مانع مهبطِ فیض الهی می‌کند، وسواس و اَحداث و گفتگوی درون است؛ و با توقف این گفتگوی درون دیگر مواقفی که نفری برشمرده روی خواهد داد.

وقفه حد فاصل میان ظاهر و باطن بُود؛ و البته در ادبیات عرفانی ایران، وقفه را توقفِ میان دو مقام نیز گویند؛ و واقف چنان شود که از جنس بشری بدر آید.

واقفان، اهل‌الله‌اند و عارفان، اهلِ معرفهٔ الله، واقف را کامیابی، ذوق‌زده نکند و ناکامی وی را هراسان نسازد./الّنفری، محمد بن عبدالله، ''در محضر حضرت دوست (المواقف والمخاطبات)'' ترجمه دکتر محمود رضا افتخار زاده، انتشارات جامی،1390 شابک 0-002-176-600-978 صفحه 33-

خَمشی هم که [[مولانا]] از آن صحبت می‌کند ناظر بر فضل سکوت درون هست:

ای خمشی مغز منی پرده آن نغز منی - کمتر فضل خمشی کش نبود خوف و رجا/ مولوی، جلال‌الدین محمد، ''کلیات دیوان شمس تبریزی''، غزل 38، به کوشش دکتر ابوالفتح حکیمیان – تهران: انتشارات پژوهش 1383

سر فصل ۷۷ موقفی که نفری در کتاب المواقف توضیح می‌دهد :

موقف عزّ / موقف قرب (قُرب و بُعد در توحید یکی است) / موقفِ کبریاء / موقف معنای هستی / موقف کشف حجاب / موقف بحر / موقف رحمانیّت / موقف وقفه / موقف آداب سلوک / موقف عِوَض / موقف معرفت معارف / موقف اعمال / موقف تذکره / موقف امر / موقف مطلع / موقف موت / موقف عزه / موقف تقریر / موقف رفق / موقف بیت معمور حضرت حق / موقف ما یبدُو (صفات اسم ظاهرِ حضرت حق) / موقف لا تطرُف (نظر از حق نگردان یک آن) / موقف اشهاد عالم ملک و ملکوت/ موقف لا تُفارق اسمی / موقف انا منتهی اعزائی / موقف کدت لا اُ اخذه (دلی که غبار غیر نگیرد، مؤاخذه نکنم) / موقف لی اعزاءُ (مرا عزیزانی بود) / موقف ما تصنع بالمسئله / موقف حجاب رویت / موقف بخوانم لیک مطلب / موقف همانندی کشف حجاب / موقف بصیرت / موقف صفح جمیل / موقف مالا ینقال / موقف اسمع عهد ولایتک / موقف وراءِ المواقف / موقف دلالت / موقف حقِ حضرت حق / موقف بحر / موقفِ از تجلی تا حجاب / موقف از محضر احدیت تا محضر عبودیت / موقف نور / موقف رویت حضرت حق / موقف حقیقت / موقف عظمت / موقف تباهی گاه عباد / موقف مشاهده حقایق حجاب / موقف ثوب / موقف وحدانیت / موقف اختیار / موقف عهد / موقف فرای حرف / موقف مراتب / موقف سکینه / موقف رویت حضرت حق / موقف تمکین و قوت / موقف قلوب عارفان / موقف رویت حضرت حق / موقف حق معرفت / موقف عهد حضرت حق / موقف ادب اولیاء / موقف لیل / موقف محضر قدس ناطق / موقف کشف و بُهُوت / موقف عبدانیت / موقف قِف / موقف محضر و حرف / موقف موعظه / موقف صفح و کرم / موقف قوت / موقف اقبال حق / موقف صفح جمیل / موقف آنجا که عبادت، لرزه بر اندام عارف افکند / موقف عبادت وجهیه / مقف اصطفاء / موقف اسلام / موقف کَنَف (چتر حمایت حضرت حق)

سیمیا در شعر مولانا

 

سیمیا در شعر مولانا

یزدانپناه عسکری

کیمیا ساز است چه بود کیمیا -  معجزه بخش است چه بود [[سیمیا]]/مولوی، مولانا جلال‌الدین محمد بلخی، ''مثنوی معنوی''، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی - تهران، چاپ: اول، 1373. ص 23

تو در چشم نقاش و پنهان ز چشم ‏- زهی چشم‌بند و زهی سیمیا/مولوی، مولانا جلال‌الدین محمد بلخی، ''دیوان کبیر شمس''، طلایه - تهران، چاپ: اول، 1384. ص 138

فروزانفر در شرح مثنوی می‌نویسد:

سیمیا: لفظی است مأخوذ از[[عبری]] مرکب از (شم) یعنی اسم و (یه) یعنی اللَّه و اصطلاحاً، اطلاق می‌شود بر علمی که انسان به سبب آن متمکن می‌شود بر اظهار آنچه مخالف عادت است و ایجاد صور خیالی./بدیع‌الزمان فروزانفر، شرح مثنوی شریف (فروزانفر)، 3جلد، انتشارات زوار - تهران، چاپ: اول، 1367. ج1 صفحه 225

 

پراجنا

پراجنا

فرزانگی (سانسکریت Prajñā)

حکمت و فرزانگی Prajñā [[ذهن]] را به تدریج از پلیدیها و کدورت پاک و تصفیه می‌کند.

و جریان حیات را بسوی آرامش و آسایش رهبری نموده و انسان در فنای محض [[نیروانا]] استقرار می‌یابد.[1]

خود آگاهی

وجود مطلق به سه صورت ظاهر می‌شود ولی در حقیقت فراتر از این سه صورت است که این وجود همان من مطلق یا آگاهی مطلق است که می‌درخشد.

وقتی که او علم به ظاهر پیدا کند به آن "ویشوا " گویند، وقتی علم به باطن پیدا کند به آن "تایجاسا" گویند و وقتی متمرکز در خودآگاهی است به آن "پراجنا" گویند.[2]

منابع:

[1] داریوش شایگان ''ادیان و مکتبهای فلسفی هند''، تهران، نشر امیر کبیر، چاپ چهارم، جلد اول، ۱۳۷۵ص ۳۷۳

[2]علی‌نقی باقرشاهی، ''مکتب ودانتا و وحدت‌گرایی،'' نشریه تاریخ فلسفه شماره: 17 فصل تابستان 1393 ص 11

Yazdanpanah Askari

 

آگاهی(سانسکریت)

آگاهی (سانسکریت)

معادل‌های
vijñāna
زبان انگلیسیconsciousness,
mind, life force,
discernment
زبان پالیविञ्ञाण (viññāṇa)
زبان سانسکریتविज्ञान (vijñāna)
زبان برمه‌ایဝိညာဉ်
(IPA: 
[wḭ ɲɪ̀ɴ])
زبان‌های چینی識(T) / 识(S)
(
پین‌یین: shí)
زبان ژاپنی識 (shiki)
زبان خمرវិញ្ញាណ
(Vinh Nhean)
زبان کره‌ای식/識 (shik)
زبان سینهالیවිඥ්ඥාන
زبان تبتیརྣམ་པར་ཤེས་པ་
زبان تایلندیวิญญาณ
(
rtgs: winyan)
زبان ویتنامی識 (thức)
 

محتویات

آگاهی

آگاهی (به سانسکریت: Vijñānaآگاهی است که صورت و اسم یعنی جسم و روان را پدید می‌آورد.

صورت و اسم

صورت و اسم Namarupa یعنی عالم جسمانی و روانی قائم بر آگاهی است.

همجنانکه اگر آگاهی وارد بطنی نمی‌شد، صورت و جسمی بوجود نمی‌آمد.[۱][۲]

مرگ و زندگی

اگر اسم و صورتی که قرارگاه آگاهی است وجود نداشت، نه پیدایش بود و نه پیری، نه مرگ بود و نه رنج.

پس این دو لازم و ملزوم یکدیگراند؛ و آنها را با دو دستهٔ نی مقایسه کرده‌اند که بر اثر اتکاء بر یکدیگر می‌ایستند و قرار می‌یابند.ی[۳]

منابع :

nāmarūpassa avakkanti ("for entry of name-and-form"), mentioned in "Volition (2)

  1. This overlap is particularly pronounced in the Mahanidana Sutta (DN 15) where consciousness (viññāṇa) is a condition of name-and-body (nāmarūpa) and vice versa (see, e.g. , Thanissaro, 1997a)
  2. داریوش شایگان ادیان و مکتبهای فلسفی هند، تهران، نشر امیر کبیر، چاپ چهارم، جلد اول، ۱۳۷۵ص ۱۶۲

برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=آگاهی_(سانسکریت)&oldid=27966078»

Yazdanpanah Askari

هیچ

ماندیم در برابر هیچ ،

خم شدیم در برابر هیچ ،

 [ هيچ، در حال عادی در دام دقت این دنیا هستیم.]

download

غزل مرگ و زندگی با شعر سپهری، یزدانپناه عسکری - کرمانشاه: نشر سرانه، چاپ: اول 1400- ص 9

غزل مرگ و زندگی با شعر سپهری

کتاب غزل مرگ و زندگی با شعر سپهری

سهراب سپهری خودش در خصوص نوشته‌هایش هیچ توضیحی نداده

و هنر دریافت را بر عهده خواننده‌اش گذاشته است.

در واقع هنر سپهری همین عدم توضیح خودش می‌باشد

و پس از گذشت 70 سال و چاپ صدها کتاب و مقاله در

چگونگی این اشعار هنوز هم جایی برای تحلیل و تطبیق هست.

یزدانپناه عسکری

download pdf