مولوی نامه  مولوی چه می گوید؟ جلد اولمولوی نامه  مولوی چه می گوید؟ جلد اول by جلال‌الدین همایی

هر دمى زين آينه پنجاه عُرس‏ - بشنو آيينه ولى شرحش مپرس‏
روح را تاثير آگاهى بود - هركه را اين بيش، اللهى بود
خود جهان جان سراسر آگهى است‏ - هركه بى‏ جانست از دانش تهى است‏
جانِ اوّل مظهر درگاه شد - جانِ جان خود مظهر اللّه شد
آن ملايك جمله عقل و جان بُدند - جان تو آمد، كه جسم آن شدند
از سعادت چون بر آن جان برزدند - همچو تن آن روح را خادم شدند
مقصود از «جان تو» لطيفه جان و دل و روح ملكوتى آدمى است كه مسجود ملايك است؛ و ملائكه‏ كه در نشئه ملكى [بفتح ميم و لام‏] همه عقل و جان بودند؛ پيش جان آدمى به‏ منزله جسم شدند؛ پس همان‏طور كه تن، خادم روح باشد، ملائكه نيز در پيشگاه روح انسانى خاضع و خاشع و خادم باشند؛ چرا كه در مبحث «نفس‏ ناطقه‏» دانستيم كه جسم آدمى سايه و پرتوى ضعيف از روح و جان اوست. و آن ملائكه كه خادم تن و جان آدمى باشند، بتفسير اهل حكمت و عرفان همين قواى نباتى و حيوانى و انسانى است كه گماشتگان و فرمان‏ گزاران سلطان نفس ناطقه آدمى ‏اند؛ و خود آن قوى نيز چنانكه در كتب طب و طبيعيات فلسفه قديم مشروح و مفصل آمده است بقواى خادم و مخدوم تقسيم مى‏ شوند؛ و ليكن همه اين قوى اعم از خادم و مخدوم در خدمتگرى تحت فرمان نفس ناطقه باشند.
جلال الدين همايى، مولوى نامه ؛ مولوى چه مى گويد؟، 2جلد، نشر هما - تهران، چاپ: دهم، 1385. ج‏1، ص: 192
*
یزدانپناه عسکری:
وجه تسمیه نفس ناطقه از فعل همسویی فیض ملائکه است.
النجم : 27 - إِنَّ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنْثى‏

View all my reviews