سوی هفتم

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولانا، مولوی و رومی

Jalāl ad-Dīn Mohammad Rūmī

ديوان كبير شمس غزل 132

عقل گويد شش جهت حدست و بيرون راه نيست‏

عشق گويد راه هست و رفته‏ام من بارها

 

Yazdanpanah Askari

یزدانپناه عسکری

سوی هفتم

سکوت درون

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولانا، مولوی و رومی

Jalāl ad-Dīn Mohammad Rūmī

ديوان كبير شمس غزل 132

هين خمش كن خار هستى را ز پاى دل بكن‏

تا ببينى در درون خويشتن گلزارها

 

Yazdanpanah Askari

یزدانپناه عسکری

 سکوت درون

پندار

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولانا، مولوی و رومی

Jalāl ad-Dīn Mohammad Rūmī

ديوان كبير شمس غزل یک‌صد و سی دو

در ميان پرده خون عشق را گلزارها

عاشقان را با جمال عشق بى‏چون كارها

 

Yazdanpanah Askari

یزدانپناه عسکری

 دیدن وراءِ پرده می‌شود

گلزارها

عمق ادراک

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولانا، مولوی و رومی

Jalāl ad-Dīn Mohammad Rūmī

ديوان كبير شمس غزل یک‌صد و سی دو

عقل بازارى بديد و تاجرى آغاز كرد

عشق ديده،  زان سوى بازار او بازارها

 

Yazdanpanah Askari

یزدانپناه عسکری

عمق ادراک عشق از عقل بیشتر می‌باشد

ادراک ادراک ها

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولانا، مولوی و رومی

Jalāl ad-Dīn Mohammad Rūmī

ديوان كبير شمس غزل یک‌صد و سی دو

اى بسا منصور پنهان، ز اعتماد جان عشق

ترك منبرها بگفته، بر شده بر دارها

 

Yazdanpanah Askari

یزدانپناه عسکری

 عاشقانی مانند منصور که به ادراکِ ادراک شده توسط عشق اطمینان دارند،

نفع شخصی و مادی و عقلانی را کنار گذاشته و جان داده‌اند.

انکار ذوق

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولانا، مولوی و رومی

Jalāl ad-Dīn Mohammad Rūmī

ديوان كبير شمس غزل یک‌صد و سی دو

عاشقان دردكش را در درونه ذوق‌ها

عاقلان تيره ‏دل را در درون انكارها

Yazdanpanah Askari

یزدانپناه عسکری

 عقل به دلیل عمق کمتر ادراکش

 نسبت به ادراکات عشق، انکار دارد

 و عاشق به دلیل ابراز عشقش

امکان داشتن ذوق مضاعف دارد

ادراکات

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولانا، مولوی و رومی

Jalāl ad-Dīn Mohammad Rūmī

ديوان كبير شمس غزل یک‌صد و سی دو

عقل گويد پا منه كندر فنا جز خار نيست‏

عشق گويد عقل را كاندر توست آن خارها

 

Yazdanpanah Askari

یزدانپناه عسکری

عقل به ادراک شده توسط خود اطمینان دارد

و عشق به ادراکات خود

چراغ خاموشی


ديوان كبير شمس غزل یک‌صد و سی دو
شمس تبريزى توى خورشيد اندر ابر حرف‏
چون برآمد آفتابت محو شد گفتارها


بایزید بسطامی
روشن تر از خاموشی چراغی ندیدم

یزدانپناه عسکری

معرفت خاموش، سکوت درون