ساعت مرگ و بار اعمال بر دوش

یزدانپناه عسکری:

الأنعام : 41 -  بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ ما تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شاءَ وَ تَنْسَوْنَ ما تُشْرِكُونَ‏

مدرکات خود را  با نیروی حیات یکی کرده اید، بر طرف می کند فراموشی و شرک شما را با اخذ نیروی حیات.

[(وَ هُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزارَهُمْ عَلى‏ ظُهُورِهِم‏ - 31/ الأنعام) ؛ (إِيَّاهُ، ملازمه آیه و درک ؛ باطن و ظاهر) ؛ (تَدْعُونَ، از آن خود دانستن) ؛ (يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ- 117/ اعراف) ؛ (وَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ- 24/ لقمان) ؛( أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَة – 40/ الأنعام) ؛ (ساعت مرگ)]

*

محمدرضا آدینه وند لرستانی:

الأنعام : 41 -  بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ ما تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شاءَ وَ تَنْسَوْنَ ما تُشْرِكُونَ‏

[نه‏] بلكه تنها او را مى‏ خوانيد و اگر او بخواهد، رنج و بلا را از شما دور مى‏ گرداند و آنچه را شريك [او] مى‏ گردانيد فراموش مى‏ كنيد. (آدينه‏ وند لرستانى، محمدرضا، كلمة الله العليا، 6جلد، اسوه - ايران - تهران، چاپ: 1، 1377 ه.ش. ج2ص297)

*

نک به:

https://wiki.ahlolbait.com/ آیه_41_سوره_انعام

دلیل منطقی

جمهرة اللغة  جمهرة اللغة by محمد بن الحسن بن دريد الأزدي البصري

فدلاهما (دلل)
مدخل ها : دلل‏ - دَليل‏
ابن دريد، محمد بن حسن، جمهرة اللغة - بيروت، چاپ: اول. ج‏3 ؛ ص1251
-

نرم افزار جامع تفاسیر نور3  دائرة المعارف چند رسانه ای قرآن کریم، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی ؛ ریشه فَدَلاَّهُما در  8 آیه که در قرآن آمده (دلل) گرفته است :

الأعراف : 22 فَدَلاَّهُما بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ ناداهُما رَبُّهُما أَ لَمْ أَنْهَكُما عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُلْ لَكُما إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُما عَدُوٌّ مُبينٌ

طه : 40 إِذْ تَمْشي‏ أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى‏ مَنْ يَكْفُلُهُ فَرَجَعْناكَ إِلى‏ أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُها وَ لا تَحْزَنَ وَ قَتَلْتَ نَفْساً فَنَجَّيْناكَ مِنَ الْغَمِّ وَ فَتَنَّاكَ فُتُوناً فَلَبِثْتَ سِنينَ في‏ أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلى‏ قَدَرٍ يا مُوسى‏

طه : 120 فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطانُ قالَ يا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلى‏ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْلى‏

الفرقان : 45 أَ لَمْ تَرَ إِلى‏ رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَ لَوْ شاءَ لَجَعَلَهُ ساكِناً ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَليلاً

القصص : 12 وَ حَرَّمْنا عَلَيْهِ الْمَراضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى‏ أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَ هُمْ لَهُ ناصِحُونَ

سبأ : 7 وَ قالَ الَّذينَ كَفَرُوا هَلْ نَدُلُّكُمْ عَلى‏ رَجُلٍ يُنَبِّئُكُمْ إِذا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّكُمْ لَفي‏ خَلْقٍ جَديدٍ

سبأ : 14 فَلَمَّا قَضَيْنا عَلَيْهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَلى‏ مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ ما لَبِثُوا فِي الْعَذابِ الْمُهينِ

الصف : 10 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى‏ تِجارَةٍ تُنْجيكُمْ مِنْ عَذابٍ أَليمٍ

-
راه شناخت بسايط :
در ادراك بسايط يعنى علم بدانها فلاسفه و عارفان را بحثى است كه عارف در تحكيم مبناى خود و ردّ مبناى اهل نظر بدان اعتماد و اتكا دارد. زيرا اهل نظر گويند كه بايد حقايق أشياء و حدود آنها را از جنس و فصل به طريق استدلال به يكى از اشكال اربعه به دست آورد. ولى سخن عارف اين است كه چنين نيست كه طريق تحصيل معارف، منحصر به نظر فلسفى يعنى اقامه صغرى و كبرى و تشكيل شكل و ديگر قواعد منطقيه بوده باشد. بلكه طريقى ديگر نيز وراى طور عقل يعنى عقل نظرى كه سيره فيلسوف است در اختيار مى‏ باشد وگر نه به تحصيل معرفت بسايط، مطلقا اعم از بسايط عالم عنصرى چون اعراض و بسايط به معنى مجردات نوريه كه عقول و مفارقاتند چه نحوه و به چه طريق راه مى ‏يابيم عارف در اينجا سخنى از فوق طور عقل دارد كه در فصوص سالفه گفته آمد، شيخ الرئيس در منطق برهان شفا در تحصيل بسايط حرفش اين است كه جز از راه لوازم بينه آنها نمى‏ شود بدانها راه يافت. همين حرف است كه اكنون در عبارت فوق نقل كرديم. پس فيلسوف هم در بسايط ناچار است به وراى طريق عقل نظرى يعنى اقامه دليل‏ منطقى‏ تمسك بجويد مع ذلك سخن عمده در ادراك انسان مر حقايق أشياء خواه مركب و خواه بسيط است كه چگونه علم بدانها راه مى‏ يابد.
علامه حسن زاده آملى، ممد الهمم در شرح فصوص الحكم، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى - تهران، چاپ: اول، 1378. ص570

********

فَدَلَّاهُما : " دلى" از ماده" تدليه" به معنى فرستادن دلو در چاه است كه آن را به ريسمانى بسته و تدريجا در چاه پائين برند، و اين در حقيقت كنايه لطيفى از اين معنى است كه شيطان با طناب مكر و فريب، آنها را از مقام والايشان فرود آورد و به چاهسار مشكلات و دورى از رحمت حق افكند. / مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، 28جلد، دار الكتب الإسلامية - ايران - تهران، چاپ: 10، 1371 ه.ش - ج‏6    117.

-

دلى (دلو) – دلو : ظرف آبكشى و وارد كردن آن بچاه.

قرشى، علی ‏اكبر، قاموس قرآن - تهران، چاپ: ششم، 1371. ج‏2 ؛ ص355

View all my reviews

خاک فراموشی

خاک فراموشی

دانلود

 

وَهُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ

در شب تردید من ، برگ نگاه می‌روی با موج خاموشی کجا؟
ریشه‌ام از هوشیاری خورده آب
_ من کجا، خاک فراموشی کجا.

دور بود از سبزه‌زار رنگ‌ها
_ زورق بستر فراز موج خواب.
پرتویی آیینه را لبریز کرد
_ طرح من آلوده شد با آفتاب.

اندهی خم شد فراز شط نور
_ چشم من در آب می‌بیند مرا.
سایه ترسی به ره لغزید و رفت
_ جویباری خواب می‌بیند مرا.

در نسیم لغزشی رفتم به راه
_ راه، نقش پای من از یاد برد.
سرگذشت من به لب‌ها ره نیافت
_ ریگ بادآورده‌ای را باد برد.

 

قرآن کریم، انعام 60

هشت كتاب ، سهراب سپهری – تهران : انتشارات طهوری 1385- روزنه‌ای به رنگ - ص 156 - YPA